تا آنجا كه من به ياد مي آورم ، اين كتاب در مورد توسعه انساني و اين واقعيت بود كه انسان با تكنولوژي بر جهان تسلط دارد و به جاي روزگاران قديم كه انسان باور داشت خود را مقهور طبيعت مي كند ، اكنون قادر است بر جهان و آن حكومت كند بر روش مسلط …
چگونه انسان موش شد! – مجله ايراني https://majalehirani.ir/2020/چگونه-انسان-موش-شد-مجله-ايراني/ مجله ايراني Wed, 23 Dec 2020 11:05:25 0000 عمومي https://majalehirani.ir/2020/چگونه-انسان-موش-شد-مجله-ايراني/ تا آنجا كه من به ياد مي آورم ، اين كتاب در مورد توسعه انساني و اين واقعيت بود كه انسان با تكنولوژي بر جهان تسلط دارد و به جاي روزگاران قديم كه انسان باور داشت خود را مقهور طبيعت مي كند ، اكنون قادر است بر جهان و آن حكومت كند بر روش مسلط …
تا آنجا كه من به ياد مي آورم ، اين كتاب در مورد توسعه انساني و اين واقعيت بود كه انسان با تكنولوژي بر جهان تسلط دارد و به جاي روزگاران قديم كه انسان باور داشت خود را مقهور طبيعت مي كند ، اكنون قادر است بر جهان و آن حكومت كند بر روش مسلط شده و بر آن مسلط است. در آن زمان ، شايد ، نوعي غرور ، دست كم به طور جمعي گسترش يافته بود ، تا چه حد ظرفيت بشر پيشرفت كرده است! شايد در آن زمان براي بعضي ها آرزوهايي وجود داشت كه جهان دنياي ديگري باشد. در عين حال ، افراد ثروتمند ، از جمله تاجران برده در اروپا و ايالات متحده ، مي دانستند كه چگونه ثروت و قدرت خود را افزايش دهند و بقيه جهان را اجاره و استعمار كنند. بشر براي تسلط و بهره برداري از طبيعت بيشتر آن را در اختيار گرفته است ، جايي كه زمين ديگر خود را محلي براي زندگي نمي داند و براي يافتن مكان مناسب ، سيارات ديگر را فتح كرده است. در مورد فكر كرده اند
دستكاري در جهان خلقت تا آنجا پيش رفته است كه خلقت خدا را تغيير داده و شيطان از هر فرصتي براي اسراف ، افسردگي و از دست دادن طبيعت و نيروي انساني استفاده مي كند. اعمال شيطاني يك يا دو نيست؛ وقتي ذهن منحرف مي شود و صحنه عوض مي شود ، هر كاري انجام شود بيشتر از اين كه به ضرر انسان باشد ، به انسان آسيب مي رساند. تلاش براي كاهش جمعيت با افزودن ثروت برخي افراد ، در صورت صحت ، يكي از شرم آورترين اقدامات در حال حاضر بود. ديگر نبايد در مورد غول هاي انساني بلكه موش هاي انساني صحبت كنيم. البته غول ها يا موش صحرايي استعاره هستند و مي توان درباره مقاله ها يا كتابها درباره آنها بحث و نوشت. اما برخلاف ويشال ، كه نمادي از چاقي ، زبري و قدرت بدني است ، موش نمادي از پنهان كاري ، شكست ناپذيري ، فرار و سرعت و انتخاب عمل است. در دنياي امروز چيزي وجود دارد كه از آن به عنوان قدرت نرم تعبير مي شود.
موش بيان هوش است ، از نظر سرعت عمل ، غذاي بيشتر ، حريم خصوصي ، باروري و شباهت ظاهري آنها با انسان آزمايش مي شود و نشانه ترسويي و تحقير ، مهاجرت ، گسترش سلاح ها ، آلودگي و سرانجام كشتار. نابودش كن … آنها مي دانند. اگر توجه داشته باشيم ، در جهان امروز ، ويژگي هاي موش ها به دو روش قابل بررسي است:
به قوي:
هوش و ذكاوت از ويژگي هاي موش ها محسوب مي شود ، با اين تفاوت كه اصطلاحات نجيب زاده جهان به غارت ثروت مادي و انساني در مناطق محروم پايان مي دهند و تمام هوش آنها در جهت آسايش برخي خاك سياه تر و قرار دادن هوش. آيا آنها از بسياري از جرايم ديگر استفاده كرده اند؟
سرعت رعد و برق هميشه از سرعت عمل ، از جمله امواج معاف است و اكنون مي بينيم كه انواع امواج در اختيار نخبگان انساني و وسيله اي قدرتمند براي برقراري ارتباط با خواسته هاي آنها است. Five G (5G) مثالي است كه در حال حاضر بسيار مورد بحث و انتقاد قرار گرفته است (سرعت نمايش موشواره و موشك كامپيوتر).
نظارت عاليه ويژگي ويژه اي براي افراد توانمند است. ما در جهاني زندگي مي كنيم كه برخي افراد بيش از حد از چاقي و بيماري هاي مرتبط رنج مي برند. در مقابل گروه زيادي از بيش از حد غذا خوردن ، آنها مي ميرند و ثروتمندان كالاهاي اضافي خود را از بين مي برند اما از دادن آن امتناع مي كنند. مردم نيازي ندارند.
دزدكي حركت كردن و ساختن راهروهاي زيرزميني مانند موش ها براي موارد مخفي ، به ويژه اطلاعات ، يكي از اين موارد است و آيا اين تجهيزات دقيق سلاح ، به ويژه الكترونيك و سايبر ، در لايه هاي پيچيده امنيتي در پايگاه هاي زيرزميني جاسازي نشده است؟ متعجب؟
بارور بودن. جامعه جهاني! براي كشورهاي عقب مانده كنترل جمعيت توصيه مي شود ، اما سفيدپوستان ثروتمند خانواده هايي را كه ادعا مي كنند ژن هاي بهتري دارند ، ترغيب مي كنند تا فرزندان بيشتري توليد كنند!
مقابل:
براي فقرا و نيازمندان آنچه به دست آمده است:
آزمايشگاه بودن افراد بيچاره ، بي خانمان و به ويژه رنگين پوست و به ويژه سياهپوستان براي آزمايش انواع واكسن ها مانند موش هاي آزمايشگاهي و از نظر آنها تحقيقات علمي بدون اطلاع آنها مورد سو استفاده قرار مي گيرند. آنها بدون اينكه بدانند از كجا آمده اند ، در طول زندگي سركوب مي كنند.
ميله همچنين نمادي از تحقير و نامردي است. در ادبيات ما ، بقيه مردم ترسو را از موش خلاص مي كنند. اكنون ، با گسترش يا شيوع ويروس كرونا ، چنان ترس در جوامع جهان ، به ويژه محرومان وجود دارد كه ديگران با اجبار و همانطور كه گفته مي شود ، نه با قيمت هاي گزاف ، بلكه مقدار كمي سوراخ هاي ماوس را با قيمت خريداري كنيد. . ترس ، به مفهوم گسترده آن ، مي تواند با ترس از دست دادن شغل ، ترس از ازدواج ، ترس از بچه دار شدن و … پيچيده شود.
البته بايد اعتراف كرد كه در اين حالت ، ظاهراً آنها كنترل خود را از دست داده و بنيانگذاران آن را نيز شامل مي شوند ، مانند مثال “آتشي كه مرطوب و خشك مي سوزد” محقق شده است.
Exodus يكي ديگر از ويژگي هاي موش است و امروز شاهد فرار همه از يكديگر هستيم. روابط خانوادگي تا حدود زيادي جاي خود را به تنهايي ، انزوا و فرار از يكديگر داده است.
عفونت و آلودگي يكي ديگر از ويژگي هاي موش محسوب مي شود. اگرچه بيماري هاي قبلي مانند وبا ، سارس ، ابولا و ايدز و امثال آن باعث كشته شدن مردم و تجربه بيشتر مناطق محروم آنها شده است ، اما هنوز هم به خاطر سپرده مي شود. اما اين يكي ، كرونا ، از رقباي خود فاصله گرفته است. در حال حاضر هيچ واكسني براي اين مورد وجود ندارد و در اين صورت ، آنها چنان ذهن انسان را آلوده كرده اند كه تمايلي براي استفاده از آن وجود ندارد. تنها توصيه موثر فاصله اجتماعي ، تنهايي و انزوا است. و در نهايت،
بكش و نابود كن آنچه معمولاً سرنوشت موش را تعيين مي كند ، كشتن و از بين بردن آن است. اكنون مي بينيم بسياري از افرادي كه به بيمارستان مي روند مرده اند و خودداري از تماس براي دفن يكي از ابزارهاي آن است.
س seriousال جدي اين است كه آيا ما در اوج گير افتاده ايم و از جهاتي به موش تبديل نشده ايم؟ مردي كه متكبر بود و فكر مي كرد تاج و تخت زير قدرت اوست ، آيا به دليل اقدامي تحقير و توهين نشده است و آيا مانند موش مورد حمله قرار نگرفته است؟ آيا او اكنون دست از التماس و التماس براي كمك به كسي برنداشته است؟
بعلاوه ، اگر در پشت صحنه اخباري منتشر شود كه مافياي مواد مخدر در پشت كرونا منتظر هستند تا افراد را آلوده كرده ، آنها را كنترل كرده و سپس واكسن بفروشند ، بشر به شدت رو به زوال است ، به ويژه اخلاقي هم همينطور. علي رغم ادعاهاي علمي ، بيش از هر حيوان درنده ديگري شرور و بيرحمانه تر شده است.
در اين حالت ، ديگر با هيچ قرائتي انسان گرايي خبري نيست. اومانيسم تبديل به حيوان گرايي (حيوان گرايي) و شايد بدتر از آن شده است. حيوان از كجا راه خود را باز مي كند كه ما انجام مي دهيم؟ آيا اين مصداق آيه اي در قرآن نيست كه مي گويد: “كساني كه پاداش اعمال بد را مي گيرند” به معناي فرومايه بودن چنين افرادي نسبت به حيوانات است؟
* استاد تمام دانشگاه تهران