شهيد حاج عباس عاصمي، بزرگ مردي كه عاشق گمنامي بود

تازه ترين اطلاعات جامع تخصصي گردشگري را در اينجا جستجو نماييد

شهيد حاج عباس عاصمي، بزرگ مردي كه عاشق گمنامي بود

۴ بازديد

مجله روز / قم برادر شهيد عاصمي گفت: “برادرم بسيار بخشنده و متفكر بود. آنها به سخنان ديگران خوب گوش مي دادند ، سريع تصميم نمي گرفتند و تحت تأثير سخنان ديگران نبودند. آنها اغلب حقوق خود را زير پا گذاشته اند به طوري كه با كسي بدرفتاري نمي شود. ” شهادت شهيد عاصمي ، …

شهيد حاج عباس عاصمي، بزرگ مردي كه عاشق گمنامي بود https://majale-rooz.ir/2021/07/شهيد-حاج-عباس-عاصمي،-بزرگ-مردي-كه-عاشق-گ/ مجله روز Thu, 22 Jul 2021 14:23:10 0000 فرهنگ و هنر https://majale-rooz.ir/2021/07/شهيد-حاج-عباس-عاصمي،-بزرگ-مردي-كه-عاشق-گ/ مجله روز / قم برادر شهيد عاصمي گفت: “برادرم بسيار بخشنده و متفكر بود. آنها به سخنان ديگران خوب گوش مي دادند ، سريع تصميم نمي گرفتند و تحت تأثير سخنان ديگران نبودند. آنها اغلب حقوق خود را زير پا گذاشته اند به طوري كه با كسي بدرفتاري نمي شود. ” شهادت شهيد عاصمي ، …

مجله روز / قم برادر شهيد عاصمي گفت: “برادرم بسيار بخشنده و متفكر بود. آنها به سخنان ديگران خوب گوش مي دادند ، سريع تصميم نمي گرفتند و تحت تأثير سخنان ديگران نبودند. آنها اغلب حقوق خود را زير پا گذاشته اند به طوري كه با كسي بدرفتاري نمي شود. ”

شهادت شهيد عاصمي ، يكي از فرماندهان اطلاعاتي پيكر علي ابن ابيطالب و همرزمانش در سردشت ، با شناسايي شخصي كه علي رغم بزرگواري و سخاوتش هميشه مي خواست ناشناس بماند ، آغاز شد.

امروز با گذشت بيش از ده سال از سالگرد شهادت اين شهيد بزرگوار ، فرصتي ديگر براي ورق زدن دوباره زندگي اين شهيد سعيد داريم.

محمد باقر عاصمي ، برادر شهيد عباس عاصمي در گفت وگو با مجله روز اظهار داشت: شهيد عاصمي بعد از ظهر پنجشنبه 31 تيرماه 1390 در منطقه عملياتي درگير با گروه پژواك هنگام گشت زني در كنترل ها توسط دشمن مورد بهره برداري قرار گرفت. در اين منطقه.
وي ادامه داد: برادرم بسيار بخشنده و متفكر بود ، به سخنان ديگران خوب گوش مي داد ، سريع تصميم نمي گرفت و تحت تأثير سخنان ديگران نبود ، آنها همچنين اغلب حقوق خود را زير پا مي گذاشتند تا كسي بي دليل نباشد.
وي گفت: “يك روز در خانه او بوديم كه كسي زنگ خانه او را زد و آنها زنگ زدند. مكالمه آنها طولاني بود و ما نگران بوديم. من آيفون را برداشتم و فهميدم كه آنها به طور معمول صحبت مي كنند. من پرسيدم و آنها گفتند همسايه ما تازه از كار من مطلع شدم و مي خواستم پسرش كه در ارتش است شب شب به خانه بيايد.
وي افزود: از او پرسيدم چه جوابي داشت؟ آنها با لبخند گفتند: “قبول نكردم.” من همچنين گفتم همسايه در آن سن آمد و درخواست را پذيرفت. برادرم پاسخ داد: اگر قبول مي كردم ، فردا ، روز قضاوت ، چگونه مي توانم به پدري پاسخ دهم كه پسرش از روستاهاي كهكيلويه و بويراحمد آمده و مرا نمي شناسد ، تا بتواند اين كار را براي پسرش انجام دهد؟
اين برادر شهيد بابيان اينكه به هيچ وجه نماز اول وقت را فراموش نكرده اظهار داشت: قبل از عضويت در سپاه در مسجد فعاليت داشت و مسئول كتابخانه بود. وام از اين صندوق گرفته مي شود.
وي با بيان اينكه آنها جلسات قرآني منظمي را برگزار مي كردند و از خانواده دعوت مي كردند ، خاطرنشان كرد: در پايان يكي از اين جلسات ، مردم جمع شدند و در مورد موضوعات مختلف صحبت كردند ، گروهي درباره ميزان درآمد و مسائل اين مرد صحبت كردند كه به او گفت ثروت بايد باشد يك نعمت ، حتي اگر كم باشد ؛ اما اگر متبرك شود مي تواند امرار معاش كند و چندين پيگيري براي كاهش حق جانبازي انجام داد.
وي افزود: برادرم ارادت زيادي به ائمه اطهار (ع) داشت و مراسم متعددي را براي ائمه اطهار (ع) در منزل خود برگزار مي كرد ، در يكي از اين مراسم تعداد ميهمانان بيش از آن بود كه تصور مي كرديم و هنگام غذا خوردن ، من از كمبود غذا نگران بودم. ” چرا شما مهم هستيد كه آنها مهمان من و شما هستند؟ اين افراد مهمان شخص ديگري هستند و صاحب خانه شخص ديگري (امامان) است و اجازه نمي دهند غذا تمام شود و در پايان مراسم همه بدون اينكه تمام شود غذا را خوردند.
وي ادامه داد: حوالي سال 89 ، من مسئول تربيت بدني در منطقه 12 شهيد شيرازي بودم و وي همچنين بازديد از مناطق مقاومت را عهده دار بود و روزي گروهي براي بازديد از منطقه 12 آمدند. و در حالي كه من به منطقه نگاه مي كردم افرادي كه آمده بودند ، من به آنها نگاه كردم ، ما با هم ديدار كرديم و لبخند زديم و هنوز لبخند و نگاه آنها را پس از سالها به ياد دارم. چون اولين بار بود كه آنها را با لباس و درجه نظامي مي ديدم و قبلاً هر وقت از آنها در مورد درجه و موقعيتشان مي پرسيديم خود را به عنوان نگهبان معرفي مي كردند.

انتهاي پيام

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.